گواهی متکدیمتکدی به استناد احادیث صلاحیت گواهی دادن ندارد. ۱ - گواهی دادن متکدیعدالت از جمله شرایط گواهان است که در قرآن کریم به آنها اشاره شده است ؛ مانند آیه ۲ طلاق :«و اَشهِدوا ذَوی عَدل مِنکم» ؛ اما به استناد احادیث، متکدی صلاحیت گواهی دادن ندارد. برخی روایات علت این حکم را آن دانستهاند که متکدی با دریافت مال خشنود و با محروم شدن از آن ناخرسند میگردد. ۱.۱ - علت عدم قبول شهادت متکدیبه نظر برخی فقها متکدی به سبب خواری نفس قابل اعتماد نیست ، از این رو نمیتوان عدالت او را احراز کرد. به نظر مشهور فقهای شیعه [۱۳]
کفایة الاحکام، ص ۲۸۳.
و برخی از فقهای اهل سنت [۱۴]
المدونة الکبری، ج ۵، ص ۱۵۳.
[۱۵]
حاشیة الدسوقی، ج ۴، ص ۱۷۵.
نیز گواهی متکدی پذیرفته نیست، مگر در موارد ضروری [۱۶]
مسالک الافهام، ج ۴، ص ۱۹۹.
[۱۷]
کفایة الاحکام، ص ۲۸۳.
یا اشیای کوچک و کمارزش [۱۸]
المدونة الکبری، ج ۵، ص ۱۳۸، ۱۵۳.
یا در امور غیر مالی همچون قتل و جرح و قذف و مانند آن. [۱۹]
حاشیة الدسوقی، ج ۴، ص ۱۷۵.
۲ - گواهی متکدی از دیدگاه امام خمینیامام خمینی در تحریرالوسیله بعد از بیان ذکر بلوغ، عقل، ایمان، عدالت و پاکی ولادت از جمله صفات و شرایط شهود، «بر کنار بودن از تهمتی که از اسباب خاصی حاصل میشود» را بعنوان ششمین صفت برای شهود برشمرده و حرفه تکدیگری را یکی از اسباب آن دانسته و مینویسد: «السادس: ارتفاع التهمة لا مطلقاً، بل الحاصلة من اسباب خاصّة، و هی امور: ... ومنها: السؤال بکفّه، والمراد منه من یکون سائلًا فی السوق وابواب الدور، وکان السؤال حرفة ودیدناً له. و امّا السؤال احیاناً عند الحاجة فلا یمنع من قبول شهادته.» [۲۰]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۷۴، کتاب الشهادات، القول فی صفات الشهود، السادس، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
از صفات شهود است بر کنار بودن از تهمت؛ البته نه هر تهمتی، بلکه تهمتی که از اسباب خاصی حاصل میشود؛ و آنها چند امر است: ... و از جمله آنها: سؤال نمودن به کف (دست) است؛ و مقصود از آن کسی است که در بازار و درب خانهها گدایی میکند و این گدایی حرفه و روش او میباشد. و اما سؤال - احیاناً - در وقت احتیاج مانع قبول شهادتش نمیشود.دیگر اسباب تهمت که به عقیده امام خمینی مانع اعتبار شهادت است عبارتند از: با شهادتش، نفعی را بهسوی خود جلب نماید؛ عین باشد یا منفعت یا حق مانند شهادت شریک در آنچه که او در آن شریک است و اما در غیر آن، شهادتش قبول است. و مانند صاحب دین، درصورتیکه برای محجور علیه به مالی که دین او تعلق به آن دارد شهادت دهد، به خلاف غیر محجور علیه و به خلاف مالی که حجر او به آن تعلق نگرفته است. و مانند وصی و وکیل درصورتیکه برای آنها با زیاد بودن مال، مزد زیادتری باشد. بلکه و همچنین است در جایی که آنها بر آن ولایت دارند و بهواسطه حق ولایتشان، مدعی میباشند و اما عدم قبول شهادت آنها به طور مطلق در آن تامل است. و مانند شهادت شریک به فروش سهمی که او در آن دارای شفعه میباشد. و غیر اینها از مواردی که جلب منفعتی در آن است. و از جمله آنها: با شهادتش ضرری از خودش دفع شود، مانند شهادت عاقله به جرح شهود جنایت خطایی؛ و شهادت وکیل و وصی به جرح شهود بر موکّل و موصی در مثل دو مورد گذشته. و از جمله آنها: صاحب عداوت دنیوی بر علیه دشمنش شهادت دهد، ولی شهادتش به نفع او - درصورتیکه عداوتش مستلزم فسق نباشد - قبول است. و اما شهادت صاحب عداوت دینی به نفع یا علیه دشمنش رد نمیشود، حتی اگر بهخاطر فسق او، با او بغض ورزد و با او دشمنی نماید. و از جمله آنها: سؤال نمودن به کف (دست) است؛ و مقصود از آن کسی است که در بازار و درب خانهها گدایی میکند و این گدایی حرفه و روش او میباشد. و اما سؤال - احیاناً - در وقت احتیاج مانع قبول شهادتش نمیشود. و از جمله آنها: تبرّع به شهادت در حقوق الناس است؛ زیرا این شهادت بنابر قول معروف، از قبول جلوگیری میکند و در آن تردّد است. و اما در حقوق اللَّه مانند شرب خمر و زنا و برای مصالح عمومی، اشبه قبول آن است. [۲۱]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۷۴، کتاب الشهادات، القول فی صفات الشهود، السادس، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۳ - پانویس
۴ - منبع• مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله « تکدی ». • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ردههای این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی
|